دو
روز مانده به پایان جهان، تازه فهمیده که هیچ زندگی نکرده است، تقویمش پر
شده بود و تنها دو روز خط نخورده باقی مانده بود، پریشان شد. آشفته و
عصبانی نزد فرشته مرگ رفت تا روزهای بیشتری از خدا بگیرد.
داد زد و بد و بیراه گفت!(فرشته سکوت کرد)
آسمان و زمین را به هم ریخت!(فرشته سکوت کرد)
جیغ زد و جار و جنجال راه انداخت!(فرشته سکوت کرد)
به پرو پای فرشته پیچید!(فرشته سکوت کرد)
کفر گفت و سجاده دور انداخت!(باز هم فرشته سکوت کرد)
دلش گرفت و گریست به سجاده افتاد!
این بار فرشته سکوتش را شکست و گفت:...
بدان که یک روز دیگر را هم از دست دادی! تنها یک روز دیگر باقی است. بیا و لااقل این یک روز را زندگی کن!
لابلای هق هقش گفت: اما با یک روز... با یک روز چه کاری میتوان کرد...؟
.
سلام دوست عزیز
دایرکتوری لینک ها ی جالب و خواندنی خالی از هر گونه کد اضافی و تبلیغات می باشد و ایجاد شده تا لینک های مفید شما در معرض عموم قرار دهد .تا هم آمار وبلاگت بالا رود و هم افراد دیگر بتوانند استفاده کنند .
شما دوست عزیز هر وقت وبلاگت را آپدیت کردید می توانید عنوان این پستت را ارسال کنید .البته لازم به ذکر است که لینک های غیر اخلاقی تایید نمی شوند و از هر وبلاگ یک لینک پذیرفته می شود .
برای حمایت و گسترش این دایرکتوری کد آن را در وبلاگتان کپی کنید یا عنوان دایرکتوری لینک های جالب را در لیست دوستان قرار دهید .البته گذاشتن کد بهتر است . با تشکر .
شما لطف داری زهرا خانوم ایشالا شما هم ارشد قبول شی و بری سر کار - این موج مثبت هستم
مرسی از این همه موج !!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!